به گزارش اکوایران، در حالی که کلیسای کاتولیک ــ‌و جهان‌ــ در سوگ درگذشت پاپ فرانسیس نشسته، به میراث او می‌اندیشد و با انتخاب پاپ جدید به آینده چشم دوخته، بهتر است واتیکان رویکرد خود در قبال چین را مورد بازبینی قرار دهد.

به نوشته بندیکت راجرز، در فارن پالیسی، دوران پاپیِ فرانسیس نکات زیادی دارد که مدافعان حقوق بشر می‌توانند قدردان آن‌ها باشند اما سیاست واتیکان در قبال چین، یکی از آن‌ها نیست. پاپی که بارها دربارۀ بی‌عدالتی و آزار و اذیت در سراسر جهان سخن گفت، دربارۀ جنایات در چین سکوت اختیار کرد.

در حالی که دربارۀ سودان، یمن، غزه و میانمار صراحتاً موضع‌گیری می‌کرد، سکوت او در قبال آزار و اذیت اویغورها، تبتی‌ها، باورمندان به فالون گونگ و مسیحیان سرتاسر چین، سکوتی کر کننده بود و آگاهانه انتخاب کرد از آن‌ها رو برگرداند.

مسائلی وجود داشت که مستقیماً به کلیسا مربوط می‌شدند اما باز هم پاپ از اظهار نظر دربارۀ آن‌ها خودداری کرد، بسیاری از آن‌ها به سرکوب آزادی‌های هنگ‌کنگ مربوط بودند. او هرگز به‌طور علنی برای جیمی لای، زندانی سیاسی برجسته و کاتولیک هنگ‌کنگ دعا نکرد و با پسر او، سباستین، دیدار ننمود. هنگامی که کاردینال ژوزف زن، اسقف بازنشستۀ هنگ‌کنگ، در سال ۲۰۲۰ برای دیدار با پاپ به رم رفت، چنین ملاقاتی هرگز صورت نگرفت.

چه علتی می‌تواند وجود داشته باشد؟

همه چیز به توافق محرمانه‌ای بازمی‌گردد که واتیکان در سال ۲۰۱۸ با حزب کمونیست چین امضا کرد که به پکن اجازه می‌دهد در تعیین اسقف‌های کاتولیک در چین نقش داشته باشد ــ‌توافق‌نامه‌ای که بارها از سوی پکن نقض شده است، از جمله با ادامۀ آزار و اذیت کاتولیک‌ها و انتصابات یک‌جانبۀ اسقف‌ها از سوی دولت چین.

بدون تردید نیت فرانسیس خیر بود.

او می‌خواست وضعیت کلیسای کاتولیک در چین را عادی کند، کلیسایی که میان نهاد مورد تأیید دولت و عمدتاً جدا از رم و کلیسای زیرزمینی وفادار به واتیکان، دو پاره شده بود. برخی اسقف‌ها هم‌زمان مورد تأیید رم و پکن بودند اما در وضعیت نامشخصی فعالیت می‌کردند. فرانسیس می‌خواست کاتولیک‌های کلیساهای دولتی و زیرزمینی را در یک نهاد واحد متحد کند.

او می‌خواست آزادی دینی در چین بهبود یابد و احتمالاً باور داشت که مصالحه با حزب کمونیست، به حمایت بیشتر از کاتولیک‌ها خواهد انجامید.

نگاه رمانتیک به زندگی ماتئو ریچی، مبلغ یسوعی قرن شانزدهم که در دربار امپراتوری چین نفوذ یافته بود هم مشوق او بود. فرانسیس می‌خواست اولین پاپی باشد که از چین دیدن می‌کند و در مسیر ریچی گام برمی‌دارد.

مدافعان سیاست واتیکان دربارۀ چین استدلال می‌کنند که این سیاست، یک بازی بلندمدت است.

اما این رویکرد ساده‌لوحانه است.

از زمان امضای توافق واتیکان و چین، آزادی مذهبی در چین رو به افول گذاشته است.

اختلافات میان کاتولیک‌های چینی عمیق‌تر شده و بسیاری از مؤمنان کلیسای زیرزمینی احساس می‌کنند رُمی که به آن وفادار مانده‌اند به آن‌ها خیانت کرده است.

رم از چندین اسقف کاتولیک زیرزمینی که سال‌ها به خاطر وفاداری به واتیکان زندانی بودند، خواست بازنشست شوند و جایگاه خود را به اسقف‌های منصوب پکن بدهند.

از زمان امضای توافق، چندین اسقف و کشیش بازداشت، ناپدید یا زندانی شده‌اند، از جمله اسقف آگوستین کوئی تای، اسقف ژوزف ژانگ ویژو، اسقف وینسنت گو شی‌جین، و اسقف پیتر شائو ژومین.

سال گذشته، مؤسسۀ هادسون گزارشی منتشر کرد که آزار و اذیت ۱۰ اسقف چینی را مستند کرده بود.

واتیکان دربارۀ این بازداشت‌ها سکوت اختیار کرده و حتی برای آزادی اسقف‌های خود نیز اقدامی نکرده است.

همچنین پکن حداقل دو بار توافق را نقض کرده است: یک بار با انتصاب اسقف جان پنگ ویژائو به عنوان اسقف کمکی جیانگشی و بار دیگر با انتصاب اسقف ژوزف شن بین در شانگهای که هر دو بدون تأیید لازم از سوی پاپ انجام شد.

در این میان، آرزوی فرانسیس برای گام برداشتن در مسیر ریچی محقق نشد. شی جین‌پینگ فرانسیس را برای سفر به پکن دعوت نکرد. شی طی ۱۳ سال حضورش در قدرت، کنترل شخصی بیشتری بر همۀ سیاست‌ها، از جمله امور مذهبی اعمال کرده و به «صدر همۀ چیز» معروف شده است. او رهبری جمعی حزب کمونیست را کنار گذاشته و به جای آن نوعی کیش شخصیت بنا کرده؛ سیاست امور مذهبی را از استان‌ها به مرکز منتقل کرده؛ و کارزار «چینی‌سازی دین» را آغاز کرده که هدف آن تحت کنترل بیشتر درآوردن دین از سوی حزب کمونیست است. شی حتی زمانی که هر دو رهبر در سال ۲۰۲۲ در قزاقستان حضور داشتند، از ملاقات با پاپ خودداری کرد.

واکنش پکن به مرگ او نیز سرد و رسمی بود و فقط زمانی که در یک نشست خبری روتین وزارت خارجه از آنان سؤال شد، آن هم نزدیک به ۲۴ ساعت پس از انتشار خبر، اظهار نظری کردند.

شانس واتیکان برای کسب نفوذی مانند ریچی در ژونگ‌نانهای در آیندۀ نزدیک، صفر است: برای چین کمونیست، دادن نقشی بزرگ‌تر به هر دینی، پایه‌های مارکسیستی‌ـ‌لنینیستی‌اش را تضعیف می‌کند.

هر کسی که به عنوان پاپ بعدی انتخاب شود باید دستور بازنگری کامل در سیاست واتیکان در قبال چین را صادر کند.

نخست، توافق‌نامۀ میان چین و واتیکان باید منتشر شود.

این توافق، همچنان محرمانه باقی مانده، با وجود آنکه سه بار بدون شفافیت یا ارزیابی آشکار تمدید شده است.

اگر توافق خوبی است، چرا نمی‌توانیم از محتوای آن باخبر شویم؟ تنها چیزی که می‌دانیم این است که حزب کمونیست در تعیین اسقف‌ها نقش دارد ــ‌که با توجه به موضع رسمی بی‌خدایی حزب، به خودی خود عجیب است. این توافق ممکن است ناخواسته ادعای حزب کمونیست در سلطه بر همۀ امور مربوط به زندگی چینی‌ها، از جمله مسائل مذهبی مانند تناسخ دالایی‌لاما، را تأیید کند.

دوم، باید برای تمدید بعدی آن، که قرار است در سال ۲۰۲۸ انجام شود، شروطی تعیین گردد.

حداقل این شروط باید شامل آزادی تمام اسقف‌ها و کشیش‌های زندانی کاتولیک باشد، از جمله اسقف جیمز سو ژی‌مین که بیش از ۲۷ سال است به طور مخفیانه در بازداشت به سر می‌برد و همینطور تعهدی از جانب پکن برای توقف بازداشت روحانیون.

واتیکان همچنین باید خواستار آزادی جیمی لای، کارآفرین هنگ‌کنگی، فعال دموکراسی‌خواه و کاتولیک مؤمن شود، شهروند ۷۷ سالۀ بریتانیایی که با احتمال گذراندن باقی عمرش در زندان روبه‌روست. اگر این شروط برآورده نشوند، واتیکان باید توافق را به حالت تعلیق درآورد یا به آن پایان دهد.

سوم، واتیکان باید به سکوت خود دربارۀ حقوق بشر در چین پایان دهد.

پاپ بعدی باید با صراحت ــ‌و در دعا‌ــ برای اویغورها سخن بگوید؛ کسانی که آزار و اذیتشان از سوی دو دولت اخیر آمریکا، چندین پارلمان و یک دادگاه مستقل، نسل‌کشی شناخته شده است. فرانسیس علیه نسل‌کشی روهینگیا در میانمار موضع‌گیری کرد و حتی در اردوگاه‌های پناهجویان بنگلادش به دیدار آنان رفت و همین سکوت او دربارۀ نسل‌کشی اویغورها را بیش‌ازپیش نگران‌کننده می‌سازد.

او باید با رهبر معنوی تبت، دالایی‌لاما، دیدار کند، کاری که همۀ پاپ‌ها طی ۵۰ سال گذشته انجام داده‌اند، به‌جز فرانسیس (و ژان پل اول، که تنها کمی بیش از یک ماه در قدرت بود).

با توجه به اینکه کرسی مقدس یکی از معدود دولت‌هایی است که همچنان با تایوان روابط رسمی دارد، پاپ بعدی باید به‌روشنی از دموکراسی پویای تایوان و صلح در تنگۀ تایوان حمایت کند.

او همچنین باید به‌طور علنی و منظم برای مسیحیان تحت آزار، باورمندان به فالون گونگ و مدافعان حقوق بشر در سراسر چین دعا کند.

هیچ‌یک از این اقدامات مستلزم رویکردی تقابلی نیست. این مسائل می‌توانند در قالب دعا بیان شوند، همان‌گونه که پاپ‌ها برای بسیاری از بحران‌های جهانی دعا می‌کنند.

اما بدون تردید چنین کاری به شجاعت نیاز دارد، و به پایان دادن به سیاست شکست‌خوردۀ کرنش ــ‌یا آن‌گونه که در قبال اتحاد جماهیر شوروی نامیده می‌شد، «اوست‌پولیتیک.»

تنها مکانی که هر کاتولیکی باید در برابر آن زانو بزند، محراب خداست، نه دروازه‌های ژونگ‌نانهای.

پاپ بعدی باید آمادگی بیشتری برای دفاع از ارزش‌های کلیسا، کرامت انسانی، آزادی انسانی و حقوق بشر نشان دهد، از جمله در چین.