به گزارش اکوایران، «فردگرایی» و «عقلانیت» از فروض اصلی اقتصاد نئوکلاسیک یا همان اقتصاد جریان اصلی است. در طول دهه‌های گذشته این دو فرض اصلی مورد تشکیک جدی قرار گرفته است. اقتصاددانان رفتاری با اینکه انسان با تعداد بی‌شماری خطای شناختی مواجه است، اصل عقلانیت کامل را رد کرده و عنوان عقلانیت محدود را جایگزین آن کرده است.

 مکتب فکری نئوکلاسیک بر اساس مبانی خود، سیاست‌هایی را هم به کشورها علی‌الخصوص کشورهای در حال توسعه پیشنهاد می‌دهد. تجریه اجرای این سیاست ها نیز با شکست‌ها و موفقیت‌هایی همراه بوده است. همین امر نیز گزارش «جهان‌شمول بودن اصول اقتصاد» را زیر سوال برده است. اقتصاددانان نهادگرا هم با اشاره به اهمیت نهاد در اقتصاد و سیاست گذاری؛ از غفلت اقتصاددانان نئوکلاسیک از نهادها انتقاد کرده‌اند.

نابرابری نیز از جمله موادی است اقتصاددانان از جمله نئوکلاسیک ها در چند سال اخیر به اهمیت آن پی برده‌اند، این در حالیست که در دهه های گذشته‌تر چنین نبود.

علیرغم تمامی انتقاداتی که به جریان اصلی علم اقتصاد شده و این جریان خود را تا حدی تغییر داده است، برخی از اقتصاددانان معتقدند تغییراتی که ناشی از انتقادات اقتصاد رفتاری، اقتصاد نئوکینزی و نهادگرایی در علم اقتصاد جریان اصلی ایجاد شده کافی نبوده و همچنان ریشه های این مکتب دچار مشکل است.

اکوایران در گفت وگویی با محسن جاودانی عضو هیئت علمی اقتصاد دانشگاه سایمون فریزر کانادا به بررسی چالش‌های جریان اصلی علم اقتصاد پرداخته است.