قدرت، تجارت و تاریخ
خلیج فارس؛ ۵ دلیل محکم برای اینکه نامش پاک نمیشود
اکوایران: خلیج فارس یکی از مناطق مهم استراتژیک جهان است که به عنوان یک قطب حیاتی برای انرژی، تجارت و قدرت نظامی جهانی عمل میکند.

به گزارش اکوایران، رسانههای معتبر بینالمللی گزارش دادهاند که دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده، قصد دارد در سفر خود به عربستان سعودی که برای هفته آتی برنامهریزی شده، اعلام کند که کشورش از این پس خلیج فارس را «خلیج عربی» یا «خلیج عربستان» خواهد نامید. موضوعی که بار دیگر مناقشه میان دولتهای ساحلی خلیج فارس را برجسته میکند.
رسانهها متذکر شدهاند که ترامپ میتواند برای مقاصد رسمی آمریکا نام این پهنه آبی را تغییر دهد، اما نمیتواند به جهان دیکته کند که چه نامی برایش بهکار ببرد. سازمان هیدروگرافی بینالمللی (IHO) که آمریکا هم عضو آن است، مسئول یکپارچهسازی نقشهبرداری و نامگذاری دریاها و آبراههای جهان است. البته کشورها میتوانند در اسناد داخلی خود از نامهای متفاوت استفاده کنند. با این حال، هیات نامگذاری جغرافیایی ایالات متحده (BGN) در سند فوریه 2020 ترجیح عنوان «Persian Gulf» را پیشنهاد داه است.
با این همه این موضوع فراتر از ترجیح یک نام بر نام دیگر و اساسا موضوعی سیاسی تلقی میشود. کما اینکه در سالهای اخیر، با گسترش نفوذ دولتهای روسیه و چین در منطقه خلیجفارس و تغییر توازن قوا در منطقه، این دولتها نیز همنوا با برخی بازیگران منطقهای این رویه را دنبال کردهاند.
نبرد بر سر یک نام؛ چرا خلیج فارس همچنان یک نقطه حساس جهانی است؟
خلیجفارس یکی از مناطق مهم استراتژیک جهان است که به عنوان یک قطب حیاتی برای انرژی، تجارت و قدرت نظامی جهانی عمل میکند. این آبراه باریک، اما حیاتی که در قلب خاورمیانه واقع شده، کشورهای اصلی تولیدکننده نفت را با بازارهای بینالمللی متصل میکند و آن را به نقطه کانونی رقابتهای ژئوپلیتیکی و اقتصادی تبدیل کرده است.
خلیج فارس برای دههها در مرکز تنشها بین قدرتهای منطقهای مانند ایران و عربستان سعودی و همچنین ابرقدرتهای جهانی مانند ایالات متحده، چین و روسیه بوده است. وجود ذخایر عظیم نفت و گاز، کنترل استراتژیک بر تنگه هرمز - که تقریباً یک سوم محمولههای نفتی جهان از آن عبور میکند - و اختلافات ارضی و ایدئولوژیکی مداوم، این منطقه را به کانون درگیری، اتحادها و پویاییهای قدرت در حال تغییر تبدیل کرده است.
علاوه بر این، نبرد بر سر نام خلیج فارس به یک مسئله سیاسی تبدیل شده است، به طوری که برخی از کشورهای عربی با وجود به رسمیت شناختن تاریخی و بینالمللی نام واقعی آن، سعی در تغییر نام آن به «خلیج عربی» دارند تا میراث ایرانی آن را پاک کنند.
این مقاله به بررسی اهمیت تاریخی، سیاسی، اقتصادی و نظامی خلیج فارس میپردازد و بررسی میکند که چرا این منطقه همچنان یک نقطه حساس جهانی است و آینده آن چگونه روابط بینالملل را شکل خواهد داد.
خلیج فارس: یک سفر تاریخی و نبرد بر سر نام آن
خلیج فارس، پهنهای آبی با هزاران سال تاریخ مستند، از دوران باستان مرکز تجارت، فرهنگ و مبارزات قدرت بوده است. با وجود میراث غیرقابل انکار فارسی آن، برخی از کشورهای منطقه خلیج فارس، با حمایت از برنامههای سیاسی، تلاش کردهاند نام آن را به «خلیج عربی» تغییر دهند، اقدامی که نه تنها از نظر تاریخی نادرست است، بلکه در سوابق جهانی نیز فاقد هرگونه مشروعیتی است.
پژوهشگرانی که درباره نام خلیج فارس تحقیق کردهاند، در نهایت درباره این نام به اجماع رسیدهاند. با توجه به پیشینه تاریخی نام خلیج فارس، سر آرنولد ویلسون در کتابی که در سال ۱۹۲۸ منتشر شده، ذکر میکند: «هیچ گذرگاه آبی به اندازه خلیج فارس برای زمینشناسان، باستانشناسان، جغرافیدانان، بازرگانان، سیاستمداران، جهانگردان و دانشمندان، چه در گذشته و چه در حال، اهمیت نداشته است. این گذرگاه آبی که فلات ایران را از فلات عربستان جدا میکند، دستکم از ۲۲۰۰ سال پیش دارای هویت ایرانی بوده است.»
نام خلیج فارس در اسناد باستانی
هیچ سند مکتوبی از دوران پیش از امپراتوری پارس باقی نمانده است، اما در تاریخ شفاهی و فرهنگ ایرانیان، آبهای جنوبی را «دریای جم»، «دریای ایران» و «دریای پارس» مینامیدند.
در سالهای ۵۵۹ تا ۳۳۰ پیش از میلاد که همزمان با سلطه امپراتوری پارس بر منطقه خاورمیانه، بهویژه تمامی بخشهای خلیج فارس و بخشهایی از شبهجزیره عربستان بود، نام «دریای پارس» در متون گردآوریشده نوشته شده است.
از دیگر نوشتههای همان دوره، میتوان به کتیبه و سنگنوشته داریوش بزرگ اشاره کرد که در محل تلاقی آبهای خلیج عربی (دریای احمر)، رود نیل و رود روم (مدیترانه امروزی) نصب شده و متعلق به قرن پنجم پیش از میلاد است. داریوش، پادشاه امپراتوری پارس، در آنجا گذرگاه آبی خلیج فارس را «دریای پارس» نامیده است.
از دیگر اسناد مهم، نقشه جهان هکاتئوس (۴۷۲ تا ۵۰۹ پیش از میلاد) است که در آن خلیج فارس و خلیج عرب (دریای سرخ) بهوضوح نشان داده شدهاند. همچنین نقشهای از هرودوت، تاریخنگار بزرگ یونان (۴۲۵–۴۸۴ پیش از میلاد)، باقی مانده که دریای سرخ را به عنوان «خلیج عربی» معرفی کرده است.
در نقشه جهان دیسئارک (۲۸۵–۳۴۷ پیش از میلاد) نیز، خلیج فارس و خلیج عربی بهطور روشن متمایز شدهاند. در همین حال، بسیاری از نقشهها و اسناد تهیهشده تا قرن هشتم میلادی توسط دانشمندان و جغرافیدانانی مانند هکاتئوس، هرودوت (پدر علم جغرافیا)، هیپارک، کلادیوس بطلمیوس، کراتس مالوس و… و در دوره اسلامی توسط محمد بن موسی خوارزمی، ابویوسف اسحاق کندی، ابن خرداذبه، حرانی (بطانی)، مسعودی، ابوزید بلخی، اصطخری، ابن حوقل، ابوریحان بیرونی و دیگران، اشاره میکنند که دریایی وسیع در جنوب ایران به نام دریای پارس، خلیج پارس، دریای فارس، خلیج فارس، بحر فارس، سینوس پرسیکوس و مار پرسیکوم و غیره وجود داشته است.
در کتابی به نام «پریپلیوس آریتریا» که توسط جهانگرد یونانی قرن اول میلادی نوشته شده، دریای سرخ «خلیج عربی» نامیده شده، اقیانوس هند «دریای آریتریا» خوانده شده، آبهای سواحل عمان «دریای پارس» نام گرفته، منطقه بارباروس (بین سواحل عمان و یمن) متعلق به پارس دانسته شده و خلیجی که در جنوب ایران قرار دارد، «خلیج فارس» نامیده شده است. در این توصیف از پهنه آبی، به زندگی ایرانیان در هر دو سوی خلیج نیز اشاره و تأیید شده است.
خلیج فارس در دوره اسلامی
پیش از میلاد مسیح، اعراب بیشتر در حجاز، یمن و سواحل دریای سرخ (خلیج عربی) سکونت داشتند و چندان با خلیج فارس آشنا نبودند. پس از آنکه اردشیر، پادشاه ایران در دوره ساسانی، به درخواست سیف بن ذی یزن، فرماندار یمن، برای سرکوب حبشیها به یمن لشکرکشی کرد، این رویداد باعث شد رفتوآمد اعراب به سواحل خلیج فارس آغاز شود.
با ظهور اسلام و گسترش این دین به ایران، مهاجرت اعراب به سواحل خلیج فارس افزایش یافت. با این حال، در بیش از ۳۰ کتاب جغرافیایی، تاریخی، ادبی یا کتابهای تفسیر، اخلاق و فقه، دانشمندان مسلمان و عرب، نام خلیج فارس را ذکر کردهاند.
سلطه پرتغالیها
در سال ۱۵۰۷ میلادی، نیروی دریایی پرتغال به فرماندهی آلفونسو د آلبوکرک، جزیره هرمز را تصرف کرد و این سلطه تا سال ۱۶۲۰ ادامه یافت. در مقالهای پژوهشی، دکتر خوزه مانوئل گارسیا، استاد و عضو انجمن جغرافیایی پرتغال، بر استفاده از نام خلیج فارس در اسناد رسمی و غیررسمی و نقشههای پرتغال از سال ۱۵۰۷ تاکنون تأکید کرده است. نقشههایی که پرتغالیها از خلیج فارس تهیه کردهاند، هماکنون در موزهها به عنوان میراث بشری نگهداری میشود.
خلیج فارس در قراردادها و پیمانها
از سال ۱۵۰۷ تا ۱۹۶۰ میلادی، دستکم در ۱۰ قرارداد میان کشورهایی مانند کویت، عربستان، عثمانی، عمان، امارات متحده، که به زبانهای انگلیسی و عربی تنظیم شدهاند، از نام «خلیج فارس» استفاده شده است. از جمله این قراردادها میتوان به موارد زیر اشاره کرد: قرارداد عمومی با شیوخ عرب در ۸ ژانویه ۱۸۲۰ بین شیوخ امارات متحده در خلیج فارس، که توسط ژنرال کایرو و ۱۱ رئیس قبایل عرب امضا شد و در متن عربی، عبارت «الخلیج الفارسی» به کار رفته است. قرارداد سال ۱۹۴۷ درباره ممنوعیت فروش برده. قرارداد صلح دائمی سال ۱۸۵۳. پیمان ۱۸۵۶ درباره تجارت بردهها. قرارداد استقلال کویت (این سند در ۱۹ ژوئن ۱۹۶۱ در دبیرخانه سازمان ملل ثبت شد). پیمان تعیین خطوط مرزی عراق و کویت (۱۹۹۶).
همچنین در توافقنامههای سیاسی، حقوقی و اقتصادی که بین امارات متحده عربی و سایر کشورها طی سالهای ۱۸۰۶ تا ۱۹۷۱ میلادی منعقد شدهاند، واژه «بحر فارس» یا خلیج فارس استفاده شده است.
خلیج فارس در نقشههای تاریخی
در تمام نقشهها و اطلسهای تاریخی مهم، چه مدرن و چه متعلق به قرون گذشته نیز، گذرگاه آبی واقع در جنوب ایران با نام خلیج فارس ثبت شده است. حتی در کشورهای عربی نیز این نام تا دهه ۱۹۷۰ میلادی همواره به کار میرفته است.
از میان ۶۰۰۰ نقشه تاریخی منتشرشده تا سال ۱۸۹۰ میلادی، تنها سه نقشه نامهای خلیج بصره، خلیج قطیف و خلیج عربی را دارند؛ علاوه بر اینها، نام برخی خلیجهای کوچکتر با کاربرد محلی مانند خلیج چابهار، خلیج سیراف، خلیج بصره، خلیج قطیف، خلیج بحرین و … نیز وجود دارد، اما این نامها هرگز به کل خلیج فارس اطلاق نمیشوند.
در فرهنگ لغت عربی المنجد، کتابخانه کنگره آمریکا، کتابخانه ملی بریتانیا (لندن)، اسناد وزارت امور هند (لندن)، کتابخانه دانشکده مطالعات شرقشناسی لندن، بیش از ۳۰۰ نقشه موجود است که نام خلیج فارس در آنها ثبت شده است.
در قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی، زمانی که دولت بریتانیا سلطه خود بر دریاها را گسترش داد و طبق برخی معاهدات، بهعنوان حامی و جانشین شیوخ مناطق جنوبی خلیج فارس شناخته شد، نقشههای رسمی این مناطق از دریای شرق سوئز، بهویژه هند و خلیج فارس، به دستور دولت بریتانیا ترسیم شد که همه بهوضوح نام خلیج فارس را منعکس میکنند.
کاربرد نام خلیج فارس توسط سازمانهای بینالمللی
سازمانها و نهادهای وابسته بینالمللی از زمان تأسیس خود، نام خلیج فارس را بهکار بردهاند، بهجز یک مورد که از طریق یادداشت شماره AD311/1GEN مورخ ۵ مارس ۱۹۷۱ اصلاح شد. در تأیید و پاسخ به مکاتبات دولت ایران برای استفاده از نام کامل خلیج فارس در انتشارات و اسناد سازمان ملل و نهادهای وابسته، میتوان به ۱۴ یادداشت و مکاتبه اشاره کرد که شامل یادداشت دبیرخانه سازمان ملل و اصلاح سند IPPD14/UNIDB میشود.
گروه تخصصی کارشناسان استانداردسازی نامهای جغرافیایی که در شورای اجتماعی-اقتصادی سازمان ملل فعالیت میکند، بر استفاده صحیح از نامهای تاریخی تأکید دارد و در حل اختلافات مرتبط با نامهای جغرافیایی فعال است.
در سال ۲۰۰۴ هم، مؤسسه نشنال جئوگرافیک در نسخه جدید اطلس جهانی خود، در کنار نام «Persian Gulf» (خلیج فارس)، عبارت «Arabian Gulf» (خلیج عربی) را در پرانتز و با فونت کوچکتر اضافه کرد. این اقدام با واکنش شدید دولت و مردم ایران مواجه شد. دولت ایران فروش نشریات نشنال جئوگرافیک را ممنوع و ورود خبرنگاران این مؤسسه به کشور را مسدود کرد. نهایتاً، نشنال جئوگرافیک در ۳۰ دسامبر ۲۰۰۴، با انتشار بهروزرسانی اطلس، عبارت «Arabian Gulf» را حذف و یادداشتی اضافه کرد: «این پهنه آبی بهطور تاریخی و رایج بهعنوان خلیج فارس شناخته میشود، هرچند برخی آن را خلیج عربی مینامند» . در سال ۲۰۱۰، راهنمای سبک نگارش نشنال جئوگرافیک تأکید کرد که نام پذیرفتهشده بینالمللی «Persian Gulf» است و اگر از «Arabian Gulf» استفاده شود، باید توضیح داده شود که این نام در برخی کشورهای عربی رایج است . این رویداد نشاندهنده اهمیت تاریخی و فرهنگی نام «خلیج فارس» و حساسیتهای مرتبط با آن در سطح بینالمللی است.
پیشینه کاربرد واژههای نادرست بهجای خلیج فارس
پس از حمله انگلستان به جزیره خارک در سال ۱۸۳۷، دولت وقت ایران به سیاستهای جداییطلبانه بریتانیا در خلیج فارس اعتراض کرد و رسماً به دولت بریتانیا هشدار داد که از تحریکات برای جداسازی بخش جنوبی ایران خودداری کند. این هشدار باعث شد که نشریه تایمز لندن در سال ۱۸۴۰ برای نخستین بار از نام دریای بریتانیا بهجای خلیج فارس استفاده کند.
پس از ملی شدن صنعت نفت ایران در سال ۱۹۵۰ و سلب مالکیت از شرکتهای انگلیسی و قطع روابط ایران و انگلیس، وزارت مستعمرات بریتانیا برای نخستین بار از نام خلیج عربی برای این پهنه آبی استفاده کرد.
پس از کودتای عبدالکریم قاسم در سال ۱۹۵۸ در عراق و سپس کودتای بعثیها و ادعاهایشان بر برخی از سرزمینها علیه ایران، از بهکار بردن نام خلیج فارس خودداری کردند.
در سال ۱۹۶۰، پس از قطع روابط ایران و مصر و پس از جنگ اعراب و اسرائیل این موضوع در محافل عربی و در کنگره حزب بعث که در دمشق برگزار شد، به بحث گذاشته شد؛ جایی که سران شرکتکننده خواستار تغییر نام خلیج فارس به نام خلیج عربی شدند. پس از آن، این نام تاریخی را در کتابهای درسی کشورهای عربی تغییر دادند.
پس از انقلاب اسلامی در سال 1357، بهدنبال قطع روابط جمهوری سالامی ایران و آمریکا و آغاز جنگ ایران و عراق، تلاشهایی برای بهکار بردن واژههایی بهجای نام خلیج فارس صورت گرفت. در سال ۲۰۰۵ انجمن معتبر نشنال جئوگرافیک، نام خلیج فارس و جزایر ایرانی را تغییر داد. اما نهایتاً تسلیم اعتراضات ایرانیان در سراسر جهان شد و اشتباه خود را اصلاح کرد.
سنگ قبرهای نظامی آمریکایی و اسناد رسمی
حتی در تاریخ مدرن، اصطلاح خلیج فارس در سطح جهانی به رسمیت شناخته شده است. یکی از قویترین شواهد در سوابق نظامی ایالات متحده یافت میشود. سربازان آمریکایی که در منطقه خدمت کردهاند، به ویژه در طول جنگ خلیج فارس (1990-1991)، سنگ قبرهایشان با «خلیج فارس« حک شده است، نه «خلیج عربی». این امر تلاش برای جعل نام دیگری را بیش از پیش بیاعتبار میکند. سایر اسناد رسمی، نقشهها و استراتژیهای نظامی مورد استفاده ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه و دیگر قدرتهای غربی نیز منحصراً از خلیج فارس استفاده میکنند - و مشروعیت آن را تقویت میکنند.
دستور کار سیاسی پشت تغییر نام
تلاش برای تغییر نام خلیج فارس نه بر اساس دقت تاریخی، بلکه بر اساس انگیزههای سیاسی برخی از کشورهای منطقه است. این کمپین پس از دهه 1960، با رقابتهای منطقهای و تلاش برای کاهش نفوذ فرهنگی و تاریخی ایران، شتاب بیشتری گرفت.
با این حال، تغییر حقایق تاریخی واقعیت را تغییر نمیدهد. خلیج فارس همچنان خلیج فارس است، همانطور که توسط نهادهای جهانی، سوابق تاریخی و جغرافیای منطقه به رسمیت شناخته شده است. نبرد جاری بر سر نام آن نمادی از مبارزات ژئوپلیتیکی عمیقتر است، اما تاریخ و حقایق روشن است - خلیج فارس همیشه فارس خواهد بود.
خلیج فارس: یک قطب استراتژیک برای تجارت، قدرت نظامی و گردشگری
خلیج فارس فقط یک پهنه آبی نیست - بلکه شریان حیاتی تجارت جهانی، نقطه کانونی برای استراتژی نظامی و یک مقصد گردشگری نوظهور است. اهمیت ژئوپلیتیکی و اقتصادی آن، قرنهاست که آن را به منطقهای حیاتی تبدیل کرده و توجه قدرتهای جهانی را به خود جلب کرده و موازنه نفوذ جهانی را شکل میدهد.
اهمیت تجاری: قلب تجارت جهانی انرژی
خلیج فارس تقریباً 50٪ از ذخایر نفت اثبات شده جهان و 30٪ از ذخایر گاز طبیعی جهان را در خود جای داده است. تنگه هرمز، گذرگاه باریکی که خلیج فارس را به دریاهای آزاد متصل میکند، مهمترین گلوگاه ترانزیت نفت جهان است که روزانه بیش از 20٪ از عرضه نفت جهانی از طریق آن جریان مییابد.
اقتصادهای بزرگ، از جمله چین، هند، ژاپن و کشورهای اروپایی، به شدت به صادرات انرژی خلیج فارس متکی هستند و ثبات در منطقه را به اولویت اقتصادی جهانی تبدیل کردهاند.
اهمیت نظامی: صحنهای از مبارزات قدرت
خلیج فارس به دلیل منابع انرژی خود، به یک میدان نبرد نظامی استراتژیک برای ابرقدرتهای جهانی تبدیل شده است. ناوگان پنجم نیروی دریایی ایالات متحده در بحرین مستقر است و نفوذ غرب بر امنیت و جریان انرژی خلیج فارس را تضمین میکند.
تحولات نظامی منطقهای، از جمله دفاع ساحلی ایران، نوسازی نظامی عربستان سعودی و گسترش قابلیتهای دریایی امارات متحده عربی، محیط بسیار نظامی خلیج فارس را برجسته میکند.
وجود پایگاههای نظامی جهانی از ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه و چین، اهمیت آن را در استراتژیهای دفاعی و امنیتی جهانی نشان میدهد.
گردشگری: جواهر نوظهور خلیج فارس
شهرهایی مانند دبی، ابوظبی و دوحه، این منطقه را به یک کانون گردشگری لوکس با هتلها، مراکز خرید و جاذبههای گردشگری در سطح جهانی تبدیل کردهاند.
جزایر جنوبی ایران، مانند کیش و قشم، به دلیل گردشگری بومگردی و کاوشهای تاریخی، محبوبیت روزافزونی دارند و تضاد بینظیری با شهرهای مدرن خلیج فارس ارائه میدهند.
آب و هوای گرم خلیج فارس، خطوط ساحلی خیرهکننده و مکانهای میراث فرهنگی، آن را به یک مقصد گردشگری برتر در تمام طول سال تبدیل کرده است.
اهمیت استراتژیک تنگه هرمز
تنگه هرمز یکی از مهمترین گلوگاههای دریایی جهان است که اغلب به عنوان شاهرگ حیاتی بازارهای انرژی جهانی از آن یاد میشود. این گذرگاه باریک، با عرض تقریبی ۳۹ کیلومتر (۲۴ مایل) در باریکترین نقطه خود، خلیج فارس را به خلیج عمان و دریای عرب متصل میکند و به عنوان شریان اصلی صادرات نفت و گاز از خاورمیانه عمل میکند.
یک شاهرگ حیاتی انرژی جهانی
تقریباً یک سوم از محمولههای نفتی دریایی جهان - که حدود ۲۰٪ از مصرف جهانی نفت را تشکیل میدهد - هر روز از تنگه هرمز عبور میکند. کشورهای بزرگ تولیدکننده نفت مانند ایران، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، کویت و عراق برای انتقال نفت خام و گاز طبیعی مایع (LNG) به بازارهای آسیا، اروپا و آمریکای شمالی به این مسیر متکی هستند. هرگونه اختلال در این گذرگاه، چه به دلیل تنشهای ژئوپلیتیکی و چه درگیری نظامی، میتواند منجر به افزایش شدید قیمت جهانی نفت، کمبود انرژی و بیثباتی اقتصادی شود.
یک نقطه حساس ژئوپلیتیکی
موقعیت استراتژیک تنگه هرمز، آن را به نقطه کانونی برای درگیریهای نظامی و بنبستهای دیپلماتیک تبدیل کرده است. ایران کنترل ساحلی بر ضلع شمالی تنگه دارد و کشورهایی مانند چین و هند، به عنوان واردکنندگان اصلی نفت خاورمیانه، به دلیل وابستگی شدید به ثبات آن، تحولات تنگه را از نزدیک زیر نظر دارند.
تنگه هرمز همچنان یک گلوگاه ژئوپلیتیکی پرخطر است که هرگونه درگیری، محاصره یا تشدید نظامی میتواند بحران انرژی جهانی را ایجاد کند. در پویایی قدرت در حال تحول خلیج فارس، کنترل بر تنگه هرمز همچنان یک عامل کلیدی در شکلدهی به ثبات منطقهای و جهانی خواهد بود.
نفوذ خلیج فارس بر جهان
خلیج فارس همچنان نقطه کانونی تجارت جهانی، استراتژی نظامی و گردشگری است و جایگاه خود را به عنوان یکی از مهمترین مناطق ژئوپلیتیکی جهان تقویت میکند. قدرت تجاری، تنشهای نظامی و صنعت گردشگری رو به رشد آن تضمین میکند که برای دهههای آینده در مرکز توجه بینالمللی باقی بماند.
منابع:
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
تکرار سناریوی سوریه در یمن قریبالوقوع است؟
-
واکنش ترامپ به احتمال تحریف نام خلیج فارس و غنیسازی اورانیوم در ایران
-
سرمایهگذاری 1000 میلیاردی آمریکا در خودروسازی ایران؟
-
سقوط یک هواپیما در منطقه کشمیر هند
-
خلیج فارس؛ ۵ دلیل محکم برای اینکه نامش پاک نمیشود
-
ایران خودرو نقشه جدید کشید / پژو آب رفت
-
بازار ارز منتظر خبر قطعی است/ موج خلیج فارس به بازار ارز رسید
-
سقوط دومین جنگنده F-18 آمریکا در دریای سرخ طی یک هفته
-
واکنش ترامپ به حملات هند به پاکستان