به گزارش اکوایران، همزمان با آماده شدن رهبران منطقه برای نخستین سفر مهم دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در دور دوم ریاست‌جمهوری‌اش به خارج از کشور، به عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی، مسئله جمهوری اسلامی ایران همچنان پررنگ باقی مانده است، درست همان‌طور که هنگام اولین سفر خارجی ترامپ در دور نخست ریاست‌جمهوری‌اش به عربستان در ماه مه ۲۰۱۷ پررنگ بود.

به نوشته مرکز مطالعات عربی، ترامپ هشت سال پیش در سخنرانی‌اش در ریاض، بر دو مسئله ایران و افراط‌گرایی منطقه‌ای تمرکز داشت. اما تنها چند هفته پس از سفرش، هرگونه تصور از جبهه مشترک میان شرکای خلیجی آمریکا فرو پاشید، زیرا عربستان سعودی، بحرین و امارات، همسایه خود قطر را تحت محاصره و تحریم قرار دادند.

این رویارویی به طولانی‌ترین و عمیق‌ترین شکاف در تاریخ شورای همکاری خلیج فارس (GCC) منجر شد، که در ژانویه ۲۰۲۱، یک روز پیش از یورش هواداران ترامپ به ساختمان کنگره آمریکا در ششم ژانویه، و در بحبوحه گذار سیاسی از دوران ترامپ به دولت جدید جو بایدن حل‌وفصل شد.

این بار اما، حال‌وهوای منطقه‌ای که هیات ریاست‌جمهوری آمریکا هنگام ورود به عربستان سعودی در ۱۳ مه با آن روبه‌رو خواهد شد، تفاوت‌های چشمگیر و مهمی دارد. پس از گذشت ۱۰۰ روز پرتنش در دور دوم ریاست‌جمهوری ترامپ، همراه با افزایش چالش‌های حقوقی علیه او و رشد نارضایتی عمومی از برخی جنبه‌های سیاست آمریکا، کاخ سفید می‌خواهد این نخستین سفر مهم خارجی ترامپ، به‌جز سفر به واتیکان برای شرکت در مراسم خاکسپاری پاپ فرانسیس، با موفقیت پیش برود. این مسئله اهمیت دارد، به‌ویژه از آن‌جا که سایر عناصر کلیدی سیاست خارجی ظاهراً پراکنده و بی‌برنامه دولت ترامپ، تنها نتایج محدودی داشته‌اند: ترامپ موفق به پایان‌دادن به جنگ اوکراین نشده، آتش‌بس شکننده در غزه فروپاشیده و گفت‌وگوهای غیرمستقیم هسته‌ای آمریکا و جمهوری اسلامی ایران در وضعیت تعلیق قرار دارد.

نقش‌های تسهیل‌گر شورای همکاری خلیج فارس

جای تعجب ندارد که کشورهای خلیج فارس نقش‌های تسهیل‌گرانه‌ای در پیشبرد مذاکرات بین مقامات آمریکایی و ایرانی ایفا کرده‌اند؛ مذاکراتی که از ۱۲ آوریل آغاز شد و با نشست‌هایی در ۱۹ و ۲۶ آوریل ادامه یافت. نامه‌ای از ترامپ به تهران، ابتدا در ماه مارس از طریق یک واسطه اماراتی ارسال شد و پاسخ ایران نیز از طریق عمان منتقل شد؛ کشوری که به دلیل جایگاه مورد اعتمادش نزد همه طرف‌ها، نقشی کلیدی ایفا می‌کند. علاوه بر این، سفر وزیر امور خارجه ایران، عباس عراقچی، به مسقط در ۱۶ مارس روند مذاکرات را پیش برد.

در سال ۲۰۱۳، زمانی که عمان ماه‌ها مذاکرات محرمانه بین مقامات آمریکایی و ایرانی در دوران ریاست‌جمهوری اوباما را تسهیل کرد، عراقچی ریاست هیات ایرانی را برعهده داشت و توانست با ویلیام برنز، معاون وزیر خارجه آمریکا و همتای آمریکایی‌اش، به حد کافی نقاط مشترک بیابد تا مذاکرات به مرحله‌ای برسد که پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل، آلمان و اتحادیه اروپا را درگیر کند.

در حالی که دور چهارم مذاکرات دولت ترامپ با ایران که قرار بود اوایل ماه مه ۲۰۲۵ برگزار شود به تعویق افتاده، به نظر می‌رسد کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس همچنان از روند تعامل میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده و انتخاب عمان به‌عنوان تسهیل‌گر این روند حمایت می‌کنند. مقامات عمانی همچنان اعتماد همتایان خود در تهران و واشنگتن را دارند و میل به دیپلماسی با جهت‌گیری کلی منطقه در پنج سال گذشته سازگار است. در واقع، دور شدن از تقابل‌های ژئوپلیتیکی دهه گذشته و حرکت به‌سوی دیپلماسی، بزرگ‌ترین تفاوت چشمگیر در فضای منطقه‌ای است که هیات آمریکایی هنگام ورود به خلیج فارس با آن مواجه خواهد شد.

رهبران شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس از سال ۲۰۲۱ تاکنون — اگرچه با سرعت‌های متفاوت — با جدیت تلاش کرده‌اند روابط خود را با جمهوری اسلامی ایران ترمیم و بازسازی کنند؛ این بخشی از راهبردی موسوم به «کاهش ریسک» بوده که برای کاهش تنش‌های منطقه‌ای و تمرکز دوباره حاکمان بر سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی و زیرساختی پس از پاندمی طراحی شده است.

شناخته‌شده‌ترین این ابتکارات، چشم‌انداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی است که اکنون به مرحله سرنوشت‌ساز خود نزدیک می‌شود. در سایر نقاط، قطر در آستانه تکمیل مرحله اول یک طرح سه‌مرحله‌ای برای تقریباً دو برابر کردن ظرفیت تولید گاز طبیعی مایع خود تا سال ۲۰۳۰ است؛ امارات متحده عربی به‌شدت در حوزه هوش مصنوعی و فناوری‌های آینده‌نگر سرمایه‌گذاری می‌کند؛ و عمان به‌سرعت در حال توسعه بخش هیدروژن خود است.

عامل اعتماد

بزرگ‌ترین عاملی که محاسبات منطقه‌ای نسبت به ایالات متحده و ایران را تغییر داد، حمله موشکی و پهپادی سپتامبر ۲۰۱۹ به زیرساخت‌های نفتی عربستان بود که به‌طور موقت نیمی از تولید نفت این کشور را متوقف کرد. این حمله که بخشی از مجموعه حملات به اهداف انرژی و دریایی در عربستان و امارات بین ماه مه تا سپتامبر بود، حملاتی دقیق به تأسیسات فرآوری نفت عبقیک و میدان نفتی خریص انجام داد که به یمنی‌های عضو محور مقاومت مرتبط دانسته شد، هرچند هرگز به‌طور رسمی به آن نسبت داده نشد.

آنچه در ریاض و سایر پایتخت‌های خلیج فارس مانند ابوظبی شوک ایجاد کرد، واکنش دولت نخست ترامپ بود؛ زمانی که رئیس‌جمهور ترامپ میان منافع آمریکا و منافع متحدانش تمایز قائل شد و از انجام هرگونه اقدام آشکار برای پاسخ به این حملات خودداری کرد.

این بی‌عملی ترامپ باعث شد رهبران سعودی و اماراتی اعتبار آمریکا به‌عنوان شریک امنیتی و بازدارنده در برابر تهدیدهای منطقه‌ای را زیر سؤال ببرند.

تقریباً بلافاصله پس از حملات ۲۰۱۹، مقامات ارشد در ریاض و ابوظبی (به‌طور جداگانه) با همتایان ایرانی خود تماس گرفتند تا از طریق تعامل مستقیم در مورد امارات و استفاده غیرمستقیم از عراق و پاکستان به‌عنوان واسطه برای عربستان، تنش‌ها در خلیج فارس را کاهش دهند.

تغییر رویکرد از لفاظی‌های جنگ‌طلبانه به همزیستی عمل‌گرایانه، حتی در ژانویه ۲۰۲۰ آشکار شد؛ زمانی که مقامات سعودی و اماراتی پس از اوج‌گیری تنش‌های آمریکا و جمهوری اسلامی ایران در پی ترور سردار قاسم سلیمانی، فرمانده فقید نیروی قدس سپاه پاسداران، در حمله پهپادی بغداد، خواستار خویشتن‌داری شدند.

از آوریل ۲۰۲۱ و در ادامه طی سال ۲۰۲۲، مقامات سعودی و ایرانی چندین دور مذاکرات در عراق و عمان برگزار کردند؛ روندی که سرانجام به توافق مارس ۲۰۲۳ در چین برای ازسرگیری روابط دیپلماتیکی منجر شد که از سال ۲۰۱۶ قطع شده بود.

تصمیم برای وارد کردن چین به‌عنوان میانجی و به‌نوعی تضمین‌کننده توافقی که ایالات متحده به‌طور منطقی هرگز نمی‌توانست به آن دست یابد (با توجه به فقدان روابط دیپلماتیک واشنگتن با ایران)، پیام بسیار مهمی داشت؛ همان‌طور که این واقعیت که عادی‌سازی روابط عربستان با جمهوری اسلامی ایران و نه با اسرائیل اتفاق افتاد، مسئله‌ای که بخش زیادی از گمانه‌زنی‌های واشنگتن به آن اختصاص یافته بود، معنای خاصی داشت.

در زمانی که دولت بایدن تلاش برای بازگشت به توافق هسته‌ای با ایران را کنار گذاشته بود و جنگ سایه‌ میان ایران و اسرائیل آشکارتر و تهاجمی‌تر می‌شد، عربستان، جمهوری اسلامی ایران و میزبانان چینی آن‌ها پیامی روشن به ایالات متحده فرستادند: همکاری بهتر از تقابل است.

علاوه بر این، توافقی که در پکن در سال ۲۰۲۳ حاصل شد، پایدار و بادوام از آب درآمد. از جمله چالش‌ها، این توافق یک آزمون مهم را پشت سر گذاشته: جنگ اسرائیل علیه غزه و گسترش درگیری‌ها به لبنان. در همین مدت، دیدارهای رهبران ایرانی و سعودی بیشتر شد و در سطوح بالاتر و رسمی‌تری برگزارشد.

پاسخ‌های مثبت از همه طرف‌ها

در این فضا، مقامات کشورهای خلیج فارس به موج جدید مذاکرات غیرمستقیم بین مذاکره‌کنندگان ایرانی و آمریکایی با خوش‌بینی محتاطانه واکنش نشان داده‌اند؛ به‌ویژه وزارت خارجه عربستان که ابراز امیدواری کرده این مذاکرات به «صلح در منطقه و جهان» کمک کند.

فضای کنونی در پایتخت‌های خلیج فارس کاملاً متفاوت از دوران مذاکرات سال‌های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ است که در نهایت به امضای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) میان ایران و گروه ۱+۵ و اتحادیه اروپا در ژوئیه ۲۰۱۵ انجامید.

یک دهه پیش، در عربستان و امارات و حتی اسرائیل، خشم و انتقادهای زیادی علیه ایالات متحده وجود داشت، چرا که آن‌ها از روند مذاکرات کنار گذاشته شده بودند؛ مذاکراتی که به‌نظرشان بیش از حد بر مسئله هسته‌ای متمرکز بود و نگرانی‌های وسیع‌تر درباره فعالیت‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران را نادیده می‌گرفت.

علاوه بر این، توافق ۲۰۱۵ در میانه دهه‌ای از رویارویی ژئوپلیتیکی حاصل شد؛ دوره‌ای که کشورهای منطقه پس از خیزش‌های عربی ۲۰۱۱ و بی‌ثباتی و درگیری‌های پس از آن، برای تثبیت جایگاه خود رقابت می‌کردند.

عامل‌های متفاوت در ۲۰۲۵

دو مسئله به‌ویژه در سال ۲۰۲۵ به‌طور مشهودی متفاوت است: اول، در حالی که مذاکرات برجام در سال‌های ۲۰۱۳–۲۰۱۴ با کانال پنهانی بین مقامات آمریکایی و ایرانی (با میانجی‌گری عمان) آغاز شد، گفت‌وگوهای فعلی به‌صورت علنی انجام شده و مقامات ایرانی همتایان خود در شورای همکاری خلیج فارس را از پیشرفت‌ها مطلع کرده‌اند. این موضوع احتمال سوءتفاهم‌ها را کاهش می‌دهد و جلب همراهی کشورهای خلیج فارس برای موفقیت هرگونه گفت‌وگوی گسترده‌تر یا توافق احتمالی حیاتی خواهد بود.

دوم، خود کشورهای خلیج فارس اکنون بسیار بیشتر از میانه دهه ۲۰۱۰ در حمایت از دیپلماسی با جمهوری اسلامی ایران هم‌راستا شده‌اند؛ دوره‌ای که شکاف‌های عمیق مانع از شکل‌گیری موضعی مشترک درباره مسائل منطقه‌ای می‌شد.

برای مثال، زمانی که صباح الاحمد الجابر الصباح، امیر وقت کویت، در ژانویه ۲۰۱۷ تلاش کرد با رهبری ایران ارتباط برقرار کند، ابتکار او تنها از جانب سلطان قابوس عمان مورد استقبال قرار گرفت و تنها چهار ماه بعد، این تلاش‌ها تحت‌الشعاع تصمیم عربستان، امارات و بحرین برای اعمال فشار علیه قطر و ارائه فهرستی از مطالبات از دوحه، از جمله قطع روابط دیپلماتیک با ایران، قرار گرفت.

علاوه بر میزبانی و تسهیل سه دور نخست نشست‌های غیرمستقیم میان مقامات آمریکایی و ایرانی که تاکنون در مسقط و همچنین در سفارت عمان در رم برگزار شده‌اند، رهبری عمان به‌طور فعال در صحنه بین‌المللی حضور داشته و احتمالاً برای ایجاد اجماع جهانی جهت حمایت از این مذاکرات تلاش کرده است. سلطان هیثم بن طارق آل سعید در تاریخ ۲۲ آوریل ۲۰۲۵ به کرملین سفر کرد تا با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه دیدار کند و پنج روز بعد، وزیر خارجه بریتانیا، دیوید لمی را در مسقط پذیرفت؛ مذاکرات ایران یکی از محورهای گفت‌وگو در هر دو دیدار بود.

در ۱۷ آوریل، پوتین میزبان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، عباس عراقچی بود (و به‌طور جداگانه با شیخ تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر، دیدار داشت که تمرکز آن بیشتر بر سوریه بود)، و در همان روز، شاهزاده خالد بن سلمان، وزیر دفاع عربستان و برادر کوچک‌تر ولیعهد و نخست‌وزیر محمد بن سلمان، عالی‌رتبه‌ترین مقام سعودی بود که در تقریباً ۳۰ سال گذشته به ایران سفر کرد و با مقامات ارشد دفاعی ایران دیدار داشت.

با در نظر گرفتن این رفت‌وآمدهای دیپلماتیک پرشمار، چشم‌انداز دیپلماسی منطقه‌ای در سال ۲۰۲۵ قوی‌تر از هر زمان دیگری در سال‌های اخیر به نظر می‌رسد؛ شاید حتی از زمان آغاز قرن بیست‌ویکم و شوک‌های ناشی از حملات ۱۱ سپتامبر، تهاجم‌های آمریکا به افغانستان و عراق، و تشدید تنش‌های فرقه‌ای پس از اشغال عراق در سال ۲۰۰۳.

البته این به معنای نادیده‌گرفتن یا کم‌اهمیت جلوه‌دادن خطرات جاری تشدید تنش‌ها نیست، از جمله تهاجم تازه و گسترده اسرائیل در غزه یا تنش‌های ناشی از حملات هوایی آمریکا، بریتانیا و اسرائیل به مواضع حوثی‌ها در یمن و پاسخ متقابل آن‌ها.

با این‌حال، منافع اقتصادی و فرصت‌های سرمایه‌گذاری که دولت ترامپ از سفر آتی رئیس‌جمهور به خلیج فارس انتظار دارد، به‌شدت در معرض تهدید ناشی از یک درگیری سراسری در منطقه، به‌ویژه درگیری‌ای که پای ایران را به میان بکشد، قرار دارد؛ و این مسئله‌ای است که احتمالاً سیاست‌گذاران شورای همکاری خلیج فارس در دیدارهای دوجانبه و منطقه‌ای خود به‌طور ویژه بر آن تأکید خواهند کرد.