محاسبات تهران در مذاکرات: تابآوری در قالب مقاومت/ رمزگشایی از سیگنالهای متناقض ترامپ
اکوایران: دو طرف به میز مذاکره بازگشتهاند، اما اهدافشان نهتنها متفاوت، بلکه بهطور بنیادی با یکدیگر ناسازگار به نظر میرسد. در ظاهر، دیپلماسی فعال بهنظر میرسد؛ گفتوگوهای غیرمستقیم در یک مکان مشترک. اما در بطن ماجرا، مشکلات اصلی همچنان پابرجاست.

به گزارش اکوایران، در اوایل سال ۲۰۲۵، ایالات متحده و جمهوری اسلامی ایران به آنچه مقامات ایرانی تأکید دارند که مذاکرات غیرمستقیم بر سر برنامه هستهای تهران است، بازگشتند. عمان بهعنوان میانجی ایفای نقش میکند.
با این همه، تنشها بالا است. دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا که اکنون در دور دوم ریاستجمهوری خود قرار دارد، دوباره استراتژی «فشار حداکثری» خود را در پیش گرفته که شامل تحریمهای شدید و اظهارات تهدیدآمیز است. ایران که تحت فشار اقتصادی شدید قرار دارد، غنیسازی اورانیوم را تا سطحی نزدیک به گریز هستهای ادامه داده است. دو طرف به میز مذاکره بازگشتهاند، اما اهدافشان نهتنها متفاوت، بلکه بهطور بنیادی با یکدیگر ناسازگار به نظر میرسد. در ظاهر، دیپلماسی فعال بهنظر میرسد؛ گفتوگوهای غیرمستقیم در یک مکان مشترک. اما در بطن ماجرا، مشکلات اصلی همچنان پابرجاست.
این وضعیت یک پرسش اساسی را مطرح میکند: اگر هر دو طرف انتظار دارند هر توافق احتمالی کوتاهمدت و همراه با بیاعتمادی باشد، چرا اصلاً وارد مذاکره میشوند؟ چه چیزی باعث بازگشت به مذاکرات شده در حالی که چارچوب قبلی بهطور قاطع فروپاشیده است؟ آیا این دیپلماسی برای رسیدن به راهحل است، یا یک نمایش استراتژیک برای مدیریت افکار عمومی؟
این مقاله در مدرن دیپلماسی، به بررسی انگیزههای تلاشهای فعلی برای مذاکره میپردازد و این پرسش را مطرح میکند که آیا دیپلماسی در این مورد واقعاً در پی صلح است یا صرفاً وقفهای حسابشده در یک رویارویی مستمر.
از برجام تا مسقط: نمایش آشنا، خطرات جدید
برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال ۲۰۱۵ چیزی فراتر از یک توافق بود. نوعی تلاش ظریف و دیپلماتیک چندجانبه که موفق شد برنامه هستهای ایران را تحت نظارت و کنترل درآورد.
وقتی ترامپ در سال ۲۰۱۸ از این توافق خارج شد، گفت این توافق پر از ایراد است. او به محدودیتهای زمانی توافق، و ناکامی آن در پوشش برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران و نقش آن در درگیریهای منطقهای اشاره کرد.
پس از خروج آمریکا، ایران دیگر خود را به این توافق پایبند ندانست و با سرعت بیشتری اورانیوم را غنیسازی کرد. تا سال ۲۰۲۵، جمهوری اسلامی به سطح ۶۰ درصد غنیسازی رسیده بود.
مذاکرات جدید در مسقط شاید در ظاهر شبیه مذاکرات گذشته باشد، اما محتوا تغییر کرده است. به نظر میرسد ترامپ میخواهد ایران برنامه هستهای خود را بهطور کامل تعطیل کند. جمهوری اسلامی ایران میگوید حق قانونی برای غنیسازی اورانیوم دارد و این حق را واگذار نخواهد کرد. این مراودات در ظاهر، مذاکره بهنظر میرسد. اما در واقعیت، هر دو طرف بر مواضعی پافشاری میکنند که کاملاً متضاد یکدیگر است.
این گونه به نظر میآید که تلاش مجدد ترامپ برای دستیابی به توافق، بیشتر به میراث سیاسی او مرتبط باشد تا موضوع کنترل اشاعه تسلیحات هستهای. او در حال خلق یک لحظه است. یک تیتر خبری، یک مدال، شاید حتی تلاشی برای جایزه صلح نوبل. اما رویکرد او همچنان صریح و خشن است. تهدیدهای نظامی چاشنی زبان دیپلماتیک اوست. پیامهایش به سرعت تغییر میکند: یک روز از صلح میگوید، روز دیگر تهدید به استفاده از زور نظامی میکند. این ناهماهنگی ممکن است استراتژی نباشد، بلکه صرفاً نشانه سردرگمی باشد. برای جمهوری اسلامی ایران، این تغییرات مداوم در رفتار آمریکا، باور دیرینهاش را تأیید میکند: آمریکا قابل اعتماد نیست. این نگاه ریشه در تجربیات تلخ دارد، از جمله کودتای ۱۹۵۳ علیه دولت مصدق.
محاسبه تهران: تابآوری در قالب مقاومت
رویکرد جمهوری اسلامی ایران، هم تحت تأثیر سیاست است و هم ایدههای مذهبی. در تهران مذاکرات کنونی با آمریکا به صلح موقت امام حسن (ع) در اوایل تاریخ اسلام تشبیه شده است.
با چنین شبیهسازی، به تندروها در داخل این پیام فرستاده میشود که توافق به معنای عقبنشینی نیست؛ مذاکره میتواند بخشی از مقاومت باشد، نه پایان آن. تهران تمرکز خود را بر دستیابی به توافق نگذاشته است. بلکه خود را برای هر نتیجهای آماده میکند. اگر مذاکرات شکست بخورد، دولت خواهد گفت که بر سر اصول ایستاده است. اگر مذاکرات موفق شود، خواهد گفت که با صبر و قدرت به پیروزی دست یافته است. در هر دو حالت، پیام داخلی یکسان باقی میماند.
بندر در آتش: پیامها و سوءظنها
وقتی دور سوم مذاکرات در آوریل آغاز شد، انفجاری عظیم بندر شهید رجایی ایران را لرزاند. گزارشهای رسمی سوءمدیریت مواد شیمیایی مورد استفاده در سوخت موشک را علت حادثه دانستند. اما زمانبندی این رویداد، گمانهزنیها را برانگیخت.
در کشوری که به حملات مخفیانه و خرابکاریهای سایبری عادت دارد، تصادف بهندرت بدون تردید و سوال پذیرفته میشود. جمهوری اسلامی ایران از نسبت دادن مستقیم اتهام خودداری کرد، اما مقامات از حالت آمادهباش بیشتر سخن گفتند. این حادثه احساس محاصره و آسیبپذیری ایران را تقویت کرد. احساساتی که در موضع مذاکره نیز بازتاب دارد. چه انفجار تصادفی بوده باشد، چه برنامهریزیشده، برای تندروها یک درس عبرت فراهم کرد: دیپلماسی ممکن است خطر بیشتری به همراه داشته باشد تا آرامش.
توافقی که هیچکس به آن باور ندارد
حتی اگر توافقی حاصل شود، احتمالاً از همان ابتدا ضعیف خواهد بود. ترامپ به همکاریهای بینالمللی اعتماد ندارد و ترجیح میدهد بهتنهایی و از طریق دستورات اجرایی عمل کند. این یعنی هر توافقی کوتاهمدت خواهد بود، و حمایت دو حزب در کنگره یا پشتیبانی بلندمدت نهادهای آمریکایی را نخواهد داشت. راستیآزمایی مشکل بزرگی است. جمهوری اسلامی ایران دسترسی به سایتهای هستهای خود را محدود کرده است. میگوید دلیل این محدودیت، نگرانیهای امنیتی و خلف وعدههای گذشته است. در سوی دیگر، آمریکا نیز تمایلی به بازگشت کامل به بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی نشان نمیدهد. اعتماد میان دو طرف، سالهاست که بر اثر حملات مخفیانه، توافقهای شکستهشده و تنشهای مداوم، آسیب دیده است. در دل این بحران، اختلافی عمیقتر نهفته است. آمریکا میخواهد رفتار جمهوری اسلامی ایران در منطقه تغییر کند. مسئله فقط درباره جزئیات فنی نیست. تقابل دو جهانبینی، دو روایت، و دو برداشت از قدرت است.
در نهایت، تاریخ نشان داده که رسیدن به توافق معمولاً بهتر از رها کردن تنشهاست. اما همچنین نشان داده که توافقهای ضعیف، بر پایههای لرزان، اغلب فرو میپاشند. در این مورد، هم آمریکا و هم جمهوری اسلامی ایران بهاندازهای که برای موفقیت آماده میشوند، برای شکست هم آماده میشوند.
و این ما را به همان معمای اصلی بازمیگرداند: اگر هیچکدام از دو طرف باور ندارند که توافق پایدار خواهد بود، چرا اصلاً پشت میز مذاکره هستند؟ پاسخ، بیشتر در ظاهر ماجراست تا محتوای آن. مذاکره برای ترامپ، نمایشی است از رهبری و ارتقای تصویر خود. برای جمهوری اسلامی ایران، راهی است برای نشان دادن آمادگی برای دیپلماسی، در حالی که بر اصول اساسی خود پابرجا میماند.
این مذاکرات نه برای تغییر رفتار یکدیگر، بلکه برای مدیریت روایتها و آمادهسازی برای ادعای پیروزی است، چه توافق حاصل شود، چه نشود. ترامپ شاید موفق شود توافقی امضا کند و آن را بهعنوان یک دستاورد معرفی کند. اما اگر این توافق اعتماد از بین رفته و عدم توازن قدرت میان آمریکا و ایران را حل نکند، اهمیت چندانی نخواهد داشت. این یک توقف کوتاهمدت خواهد بود، نه گامی بهسوی صلح پایدار؛ اقدامی تحت فشار، نه توافقی واقعی. تاریخ نشان داده که توافقهای ضعیف، بدون اعتماد یا چشمانداز بلندمدت، اغلب فرو میپاشند و هر دو طرف، از قبل برای این پایان آمادهاند.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
حمله نتانیاهو به ترامپ با محوریت ایران/ اقدامات عملیاش با سخنانش همسو نیست
-
«برچیدن کامل»؛ ترامپ بالاخره موضعش را در مذاکرات مشخص کرد؟
-
محاصره هوایی اسرائیل توسط یمن/ درخواست نیروهای مسلح از یمن شرکتهای هواپیمایی
-
دولت از لایحه جنجالی حجاب عقب کشید؛ نسخه جدید در راه است
-
رونمایی ترامپ از گزینه جدید مشاور امنیت ملی+ عکس
-
مذاکرات ایران و آمریکا در دور چهارم؛ از بیاعتمادی تا ضرورت توافق جامع
-
بقایی در پاسخ به اکوایران: از قبل اعلام کردیم دنبال بمب اتم نیستیم
-
بدون هیچ فریبی؛ شرط بن سلمان برای سفر ترامپ به ریاض
-
تهران زیر نظر ۳۰۰ چشـم هوشمند