استفان والت؛ چرا واشنگتن باید در روابطش با تلآویو تجدیدنظر کند؟
اکوایران: دیگر مزایای حمایت ایالات متحده از اسرائیل بیشتر از هزینههای آن نیست.

به گزارش اکوایران، آخرین دور نبرد بین اسرائیلیها و فلسطینیها به روش همیشگی پایان یافت: با آتشبسی که وضعیت فلسطینیها را بدتر کرد و به مسائل اصلی رسیدگی نشد. این مسئلهای است که به باور استفان والت، نظریهپرداز روابط بینالملل، شواهد بیشتری ارائه کرد مبنی بر اینکه ایالات متحده دیگر نباید از اسرائیل حمایت اقتصادی، نظامی و دیپلماتیک بیقیدوشرط داشته باشد. والت با انتشار یادداشتی در فارین پالیسی استدلال کرده که مزایای سیاست حمایت بیقیدوشرط از اسرائیل برا واشنگتن امروز رو به صفر رسیده و هزینههای ان دائم در حال افزایش است. به باور والت واشنگتن و تلآویو دیگر نیازی به یک رابطه خاص ندارند و باید روابط آن ها به یک رابطه عادی بدل شود. در ادامه گزیدهای از این یادداشت بلند والت ارائه میشود:
یک رابطه ویژه
به باور والت، روزی روزگاری، رابطه ویژهای بین ایالات متحده و اسرائیل برقرار بود که [در ظاهر] بر اساس دلایل اخلاقی توجیه میشد: ایجاد یک دولت یهودی به عنوان واکنشی به قرنها یهودیستیزی خشونتآمیز در غرب مسیحی که تنها به هولوکاست محدود نمیشد. با این حال، این پرونده به رغم ادعای ادعای اخلاقی بودن، عواقب آن را که برای اعرابی که قرنها در فلسطین زندگی میکردند نادیده میگرفت و مدعی بود که اسرائیل کشوری با ارزشهای اساسی ایالات متحدهاست. اما در اینجا نیز تصویر پیچیده بود. اسرائیل ممکن است [در ظاهر] «تنها دموکراسی خاورمیانه» بوده باشد، اما مانند ایالات متحده یک دموکراسی لیبرال نبود که در آن همه ادیان و نژادها از حقوق برابر برخوردار باشند. مطابق با اهداف اصلی صهیونیسم، اسرائیل با طراحی آگاهانه به یهودیان برتری داد.
با این حال، امروز، چندین دهه کنترل وحشیانه اسرائیل، پرونده توجیه [ظاهری] اخلاقی حمایت بیقیدوشرط ایالات متحده را از بین برده است. کابینههای اسرائیل از همه جناحها شهرکها را گسترش دادهاند، فلسطینیها را از حقوق سیاسی مشروع محروم کردهاند، با آنها بهعنوان شهروندان درجه دوم در داخل خود اسرائیل رفتار کردهاند، و از قدرت نظامی برتر اسرائیل برای کشتن و وحشت ساکنان غزه، کرانه باختری و لبنان همراه با نوعی مصونیت استفاده کردهاند. با توجه به همه اینها، تعجبآور نیست که دیدهبان حقوق بشر و سازمان حقوق بشر اسرائیلی B’Tselem اخیرا گزارش های مستند و متقاعدکنندهای منتشر کردهاند که این سیاستهای مختلف را به عنوان «یک سیستم آپارتاید» توصیف میکند. انحراف به سمت راست در سیاست داخلی اسرائیل و نقش فزاینده احزاب افراطی در سیاست اسرائیل آسیب بیشتری به وجهه اسرائیل از جمله در میان بسیاری از یهودیان آمریکایی وارد کرده است.
یک دارایی استراتژیک؟
در گذشته، میشد استدلال کرد که اسرائیل یک دارایی استراتژیک ارزشمند برای ایالات متحده است -اگرچه چنین ارزشی اغلب اغراقآمیز بود. به عنوان مثال، در طول جنگ سرد، حمایت از اسرائیل راهی موثر برای کنترل نفوذ شوروی در خاورمیانه بود، چرا که ارتش اسرائیل نیروی جنگی بسیار برتری نسبت به نیروهای مسلح حامیان شوروی مانند مصر یا سوریه داشت. اسرائیل نیز در مواردی اطلاعات مفیدی ارائه میکرد.
با این حال، جنگ سرد 30 سال است که به پایان رسیده و حمایت بیقیدوشرط از اسرائیل امروز بیش از آنکه برای آمریکا مشکلگشا باشد، برای واشنگتن مشکلاتی ایجاد میکند. اسرائیل هیچ کاری برای کمک به ایالات متحده طی دو جنگ عراق انجام نداد. در واقع، ایالات متحده مجبور شد در طول جنگ اول خلیج فارس، موشکهای پاتریوت را به اسرائیل بفرستد تا از حملات اسکاد عراق محافظت کند. حتی اگر اسرائیل یک رآکتور هستهای نوپای سوریه در سال 2007 تخریب و یا به توسعه ویروس استاکسنت که به طور موقت به برخی از سانتریفیوژهای ایران آسیب زد، کمک کرد، ارزش استراتژیک آن برای آمریکا بسیار کمتر از دوران جنگ سرد بوده است. علاوه بر این، ایالات متحده مجبور نیست برای به دست آوردن منافعی از این قبیل، از اسرائیل حمایت بیقیدوشرط کند.
هزینههای فزاینده
در همین حال، هزینههای این رابطه ویژه به طور فزایندهای در حال افزایش است. انتقاد از حمایت ایالات متحده از اسرائیل اغلب با کمکهای نظامی و اقتصادی بیش از 3 میلیارد دلاری که واشنگتن هر ساله به اسرائیل ارائه می کند شروع میشود، آن هم در شرایطی که اسرائیل اکنون ثروتمند است و درآمد سرانه آن در رتبه 19 جهان قرار دارد. شاید برای ایالات متحده، کشوری با اقتصاد ۲۱ تریلیون دلاری این مبلغ ناچیزی نباشد، ولی بدون شک راههای بهتری برای خرج کردن این پول در آمریکا وجود دارد. با این همه باید دانست هزینههای واقعی این رابطه ویژه، سیاسی است.
همانطور که در هفته گذشته دیدیم، حمایت بیقیدوشرط از اسرائیل، ادعای برتری اخلاقی در صحنه جهانی را برای ایالات متحده بسیار دشوارتر میکند. دولت بایدن مشتاق است تا شهرت و وجهه ایالات متحده را پس از چهار سال ریاست جمهوری دونالد ترامپ، احیا کند. این کشور میخواهد بین رفتار و ارزشهای ایالات متحده و مخالفانش مانند چین و روسیه تمایز قائل شود و در این فرآیند، وجهه خود را به عنوان محور اصلی نظم مبتنی بر قوانین بازسازی کند. به همین دلیل، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده به شورای حقوق بشر سازمان ملل گفت که این دولت قرار است «دموکراسی و حقوق بشر را در مرکز سیاست خارجی ما قرار دهد». اما زمانی که ایالات متحده به تنهایی سه قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را در مورد آتشبس وتو میکند، مکرراً بر حق اسرائیل برای دفاع از خود تأکید می کند، اجازه ارسال 735 میلیون دلار تسلیحات اضافی به اسرائیل را میدهد و به فلسطینیها فقط وعدههای توخالی میدهد، ادعای برتری اخلاقی آن بیمعنا و ریاکارانه جلوه میکند. جای تعجب نیست که چین به سرعت موضع ایالات متحده را به باد انتقاد گرفت و وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، با پیشنهاد میزبانی مذاکرات صلح اسرائیل-فلسطین به جای آن، ناتوانی ایالات متحده در ایفای نقش یک میانجی یکدست را برجسته کرد. احتمالاً این پیشنهاد جدی نبود، اما بعید به نظر میرسد پکن بدتر از واشنگتن در دهههای اخیر عمل کند.
یکی دیگر از هزینه های ماندگار این «روابط ویژه»، نامتناسب بودن روابط حجم سیاست خارجی با اسرائیل است. بایدن، بلینکن و جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی، مشکلات بزرگتری در مقایسه با مسائل اسرائیل دارند. با این حال، در اینجا، ایالات متحده دوباره درگیر بحرانی است که عمدتاً توسط خودش ساخته شده و توجه میطلبد و زمان ارزشمندی را از رویارویی با تغییرات آبوهوایی، چین، همهگیری، خروج از افغانستان، بهبود اقتصادی، و انبوهی از مشکلات سنگینتر میگیرد. اگر ایالات متحده روابط عادی با اسرائیل داشت، توجهی را که شایسته آن بود به خود جلب میکرد، نه بیشتر.
ضمن آنکه، حمایت غیرمنطقی از اسرائیل، دیگر جنبههای دیپلماسی خاورمیانهای آمریکا را پیچیده میکند. اگر مخالفت دائمی کابینه نتانیاهو نبود، مذاکره بر سر یک توافق جدید برای بر سر برنامه هستهای ایران بسیار آسانتر میشد. یک رابطه عادیتر با تنها بازیگر دارای سلاح هستهای در خاورمیانه، به تلاش طولانی مدت واشنگتن برای محدود کردن اشاعه هستهای در دیگر جاها کمک میکند.
میل به حفاظت از اسرائیل همچنین ایالات متحده را وادار به روابط با سایر دولتهای خاورمیانه میکند که منطق استراتژیک یا اخلاقی کمی دارند. حمایت ایالات متحده از دیکتاتوری ناخوشایند مصر (از جمله نادیده گرفتن کودتای نظامی که دموکراسی نوپای این کشور را در سال 2011 نابود کرد)، تا حدی برای حفظ روابط خوب مصر با اسرائیل و مخالفت با حماس است. ایالات متحده همچنین تمایل بیشتری برای تحمل سوءاستفادههای عربستان سعودی (از جمله جنگ هوایی این کشور در یمن و قتل جمال خاشقجی روزنامهنگار مخالف) داشته است، زیرا همسویی ضمنی ریاض با اسرائیل عمیقتر شده است.
همچنین، دههها حمایت بیقیدوشرط از اسرائیل، به ایجاد خطری که ایالات متحده از تروریسم با آن روبه رو شده است کمک کرد. اسامه بنلادن و دیگر شخصیتهای کلیدی القاعده نمونههای روشن این داشتان هستند: ترکیب حمایت قاطع ایالات متحده از اسرائیل و رفتار خشن اسرائیل با فلسطینیها یکی از دلایل اصلی آنها برای حمله به «دشمن دور» بود. این تنها دلیل ماجرا نبود، اما نگرانی بیاهمیتی هم نبود. همانطور که گزارش رسمی کمیسیون 11 سپتامبر در مورد خالد شیخ محمد که او را «معمار اصلی» حمله توصیف کرد، نوشته: «به روایت خود او، دشمنی شیخ محمد با ایالات متحده ناشی از تجربیات او به عنوان دانشجو در آنجا نیست، بلکه به دلیل مخالفت شدید او با سیاست خارجی اسرائیل محور ایالات متحده است. خطرات تروریسم در صورتی که ایالات متحده رابطه عادی با اسرائیل داشته باشد از بین نمیرود، اما موضع متعادلتر و از نظر اخلاقی قابلدفاعتر میتواند به کاهش ضدیت با آمریکا کمک کند. نگرشهایی که در دهههای اخیر به افراطگرایی خشونتآمیز کمک کرده است.
منشا ماجراجوییها
این رابطه ویژه همچنین به ماجراجوییهای بزرگتر ایالات متحده در خاورمیانه، از جمله تصمیم به حمله به عراق در سال 2003، مرتبط است. اسرائیل این وسوسه را در سر نداشت -نومحافظهکاران طرفدار اسرائیل در ایالات متحده مستحق این افتخار هستند- و برخی از رهبران اسرائیل در ابتدا با این ایده مخالفت کردند و از دولت جورج دبلیو بوش خواستند که به جای آن بر ایران تمرکز کند. اما زمانی که جورج دبلیو بوش، رئیسجمهور وقت ایالات متحده تصمیم گرفت که سرنگونی صدام حسین، رهبر وقت عراق، اولین گام در برنامه گستردهتر «تحول منطقهای» باشد، مقامات ارشد اسرائیل -از جمله نتانیاهو و نخستوزیران سابق اسرائیل ایهود باراک و شیمون پرز- وارد عمل شده و به فروش جنگ به مردم آمریکا کمک کردند. باراک و پرز استدلالهایی طرح کردند و یا در رسانههای ایالات متحده ظاهر شدند تا از جنگ حمایت کنند و نتانیاهو برای دادن پیامی مشابه به کنگره به کنگره رفت. اگرچه نظرسنجیها نشان داد که یهودیان آمریکایی نسبت به عموم مردم کمتر از جنگ حمایت میکنند، کمیته روابط عمومی آمریکا اسرائیل و سایر سازمانها در لابی اسرائیل نیز از جنگ حمایت کردند. رابطه ویژه باعث جنگ نشد، اما ارتباطات نزدیک بین دو طرف به هموار کردن راه کمک کرد.
این رابطه ویژه - و شعار آشنا مبنی بر تعهد «تزلزل ناپذیر» ایالات متحده نسبت به اسرائیل- همچنین طرفدار اسرائیل بودن را به آزمونی برای خدمت در دولت تبدیل کرده و مانع از مشارکتآمریکاییهای توانمند با استعداد و فداکار در زندگی عمومی شده است. حمایت سرسختانه از اسرائیل هیچ مانعی برای کسب یک موقعیت عالی در دولت نیست -و حتی یک دارایی به حساب میآید- اما حتی موضع کوچکی علیه اسرائیل به معنای دردسری بزرگ برای کسب هر منصبی است.
شکافهایی که سر بر میآورند
مطمئناً، شکافهایی در تداوم این رابطه ویژه شروع سر بر آورده است. صحبت کردن در مورد این موضوع راحتتر از گذشته است (با فرض اینکه شما به شغلی در وزارت امور خارجه یا وزارت دفاع امیدوار نیستید)، و افراد شجاعی مانند پیتر بینارت و ناتان ترال به سوراخ کردن پرده جهل کمک کردهاند. برخی از حامیان اسرائیل مواضع خود را به گونهای تغییر دادهاند که به آنها اعتبار زیادی میدهد. همین هفته گذشته، نیویورک تایمز مقالهای را منتشر کرد که در آن واقعیتهای درگیری را به گونهای که به ندرت پیش از این به تصویر میکشید، روایت کرد. کلیشههای قدیمی درباره «راه حل دو کشوری» و «حق اسرائیل برای دفاع از خود» در حال از دست دادن قدرت تهاجمی خود هستند و حتی برخی از سناتورها و نمایندگان اخیراً حمایت خود را از اسرائیل تعدیل کردهاند – حداقل به صورت لفظی. اما سوال اصلی این است که آیا این تغییر گفتمان منجر به تغییر واقعی در سیاست ایالات متحده خواهد شد یا خیر.
تیتر یک در اکوایران
پربینندهترینها
-
اولین جزئیات از خسارات زلزله 5 ریشتری رشتخوار/ آمار مصدومان اعلام شد
-
اتهام زنی تازه رئیس پنتاگون به ایران
-
وزیر کار: دهکبندی خانوادهها تغییر میکند/ برای توزیع کالابرگ نیازمند تعریف منابع جدید هستیم
-
ظرایف پنهان یک معامله و آغاز بخش سخت مذاکرات/ پشت پرده حمله عراقچی به دولت بایدن و بیبی
-
گروسی: توافق احتمالی ایران و آمریکا پیچیدگی کمتری از برجام دارد
-
هجوم بانکهای مرکزی به یوآن و دلار سنگاپور؛ دلار آمریکا در حساسترین دوره تاریخی خود؟
-
روز هشدار در بازار طلا، سهام و رمزارز
-
افتتاح بخش جدید آزادراه تهران-شمال در شهریور ماه
-
درگیری مسلحانه پلیس با زورگیران در نارمک/ ماجرا چه بود؟